Monday, September 3, 2007

مادر


عزيز دلم آقاي وثوق با چه زباني مي شود از عزيزي كه زیباترین بخش وجودش را هديه مي كند سپاسگزاري کرد
هر شاعري كه مي سرايد بخشی از وجودش را حبه مي كند
و از اين هديه زيبا كه اشك از چشمانم جاري كرد دنيا دنياسپاسگزارم
.پسرم در همه كارها موفق باشي دعاي من بدرقه راهتان
(مادرهمیشه دعا گویتان _ مهری)

4 comments:

Anonymous said...

جناب آقای وثوق عزیزاز ابراز احساسات ولطف
سر شار شما به خانه پدر برخودواجب دیدم به عنوان عضو خانه پدر به نوبه خوداز شما تشکر وسپاسگذاری بکنم

Anonymous said...

اسپنددخت عزيزم مثل هميشه زيبا ترين كار ها را انجام مي دهي.آن هم آوردن دعاي مادر در متن خانه پدر در مورد آقاي وثوق .ما هم از ايشان كمال تشكر را داريم .و از محبت ايشان ممنون هستيم

Anonymous said...

مادرعزيزم شعر نا قابل من در برابر فرزندان گلي كه شما تحويل اجتماع ما داديد بسيار بي ارزش است
من دقايقي براي جبران محبت شما خانواده گرامي وقت گذاشتم و چند جمله شعر مانند تقديمتان كردم . اما هديه يك عمر زندگي و زحمت شما ‌‌"فرزندان سالم و فرهيخته " به دنياي ما قابل جبران و وصف از طرف ما نيست .
سايه اقتدارتان پاينده بر سر فرزندان گلتان

Anonymous said...

سلام
بنده تیرماه که مشهد اومدم
این توفیق داشتم که با آقای وثوق و خانواده محترمشان آشنا بشوم
جوانی است مستعد که شعر هایش را در
شبهای الموت می خونم
وشبی را با دوستشان آقا رضا صاحب وبلاگ خلسه های درد با هم بودیم
ودر میان ما یکی کم بود آن هم اعضای صمیمی خانه پدر
که ان شالله توفیق دیدار خواهیم داشت
وبه نقد وبلاگ هرانک خانه پدر شبهای الموت پاکت نامه مطربانه خلسه های درد و......خواهیم پرداخت آن روز دیر نیست