ما سيستمهاي ارتباطياي ساختهايم كه بوسيله آن ميتوانيم با انساني بر روي كره ماه حرف بزنيم با اينهمه مادر نميتواند با دخترش، پدر با پسرش سياه با سفيد كارگر با كارفرما و دموكرات با كمونيست حرف بزند
2 comments:
Anonymous
said...
فکر می کنم مثل این میمونه که هر کس سازی دارد وبرای خودش نتی می نوازد که بدل خودش خوش می آید وحاظر نیست بساز دگری گوش کند خوش بحال کسانی که با ساز یگدیگر همنوائی دارند .هم خودشان وهم دیگران از آن لذت می برند
عکسی که در ابتدای وبلاگ ما میبینید مادر مهربانمان است . اولين معلم عشق ، محبت بی چشمداشت و فداکاری ، شور و نشاطش به ما اميد ميدهد و برق چشمانش توان بودنمان را زياد ميکند . همه خانواده و دوستان زير سايه پر مهر ايشان که در سن هشتاد وپنج سالگی هستند ،
از اين لطف خدا بهره ميگيريم
این شاخه گل از طرف دوست خوبمان «آقای مرتضی وثوق» به خانه پدر رسیده
در زمستاني يخي " خسته و افسرده عابري گمگشته " دل به يغما برده ناگه از برزن عشق " خانه اي پيدا شد خانه از آن پدر " خاطرش احيا شد سردر خانه زني " چهره اش مملو مهر مرد عابر مدهوش " ناظر ماه و سپهر گرمي فروردين " ياد دوران امير و پورياي دلبرلذت عابر بود " شعر آذين كمال تا مه شهريور
2 comments:
فکر می کنم مثل این میمونه که هر کس سازی دارد وبرای خودش نتی می نوازد که بدل خودش خوش می آید وحاظر نیست بساز دگری گوش کند خوش بحال کسانی که با ساز یگدیگر همنوائی دارند .هم خودشان وهم دیگران از آن لذت می برند
ما به خيلي از پيشرفت ها دست يافته ايم ولي ياد نگرفته ايم كه با هم همزباني و همدلي و همفكري داشته باشيم.
Post a Comment