ديوانۀ خموش به عاقل برابرست درياي آرميده به ساحل برابرست در وصل و هجر، سوختگان گريه ميكنند از بهر شمع، خلوت و محفل برابرست دست از طلب مدار كه دارد طريق عشق از پافتادني كه به منزل برابرست گردي كه خيزد از قدم رهروان عشق با سرمۀ سياهي منزل برابرست
8 comments:
Anonymous
said...
من با خواندن این غزل به یاد این دوبیتی افتادم یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد من از درمان و دردو وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد
سلامممممممممممممممممممم وايييييييييييي كه من مردم از دست اين نظر خواهي شما واقعا خيلي سخته منه بد بخت هر روز كه ميام نظر بدم اصلا اين صفحه نظر خواهي شما باز نميشه امروي كه باز شد اگه بدونيد چقدر خوشحال شدم يه خواهش صفحه نظر خوايتون را يه جوري كنيد كه منه بيچاره اينقدر زجر نكشم خيليييييييييييييييي به خدا دلم تنگ شده بود ولي هميشه پا به پاي اپتون ميامدم فقط امان از وقت نظر خواهيييي
چه شعر زيبائي چقدر تونازنينم در انتخاب شعر ها وعكسها ومطالب دقت وسليقه بخرج مي دهي متاسفانه من زياد ادبيات خوبي ندارم شعر دوست هستم وشعر هاي زيبا من را به وجد مي آورد مثل همين شعرت ولي كلام زيبائي در مقابلش ندارم كه بنويسم خدا قوت
بانوی عزیز با سلام.می خواستم سوالی کنم و آن اینکه آیا امکان آن نیست که کلبه شعر زیبایتان را در بلاگفا بنا کنید؟چون جدا کار کردن در این محیط قدری مشکل است.حق نگهدارتان
عکسی که در ابتدای وبلاگ ما میبینید مادر مهربانمان است . اولين معلم عشق ، محبت بی چشمداشت و فداکاری ، شور و نشاطش به ما اميد ميدهد و برق چشمانش توان بودنمان را زياد ميکند . همه خانواده و دوستان زير سايه پر مهر ايشان که در سن هشتاد وپنج سالگی هستند ،
از اين لطف خدا بهره ميگيريم
این شاخه گل از طرف دوست خوبمان «آقای مرتضی وثوق» به خانه پدر رسیده
در زمستاني يخي " خسته و افسرده عابري گمگشته " دل به يغما برده ناگه از برزن عشق " خانه اي پيدا شد خانه از آن پدر " خاطرش احيا شد سردر خانه زني " چهره اش مملو مهر مرد عابر مدهوش " ناظر ماه و سپهر گرمي فروردين " ياد دوران امير و پورياي دلبرلذت عابر بود " شعر آذين كمال تا مه شهريور
8 comments:
من با خواندن این غزل به یاد این دوبیتی افتادم
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و دردو وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
سلامممممممممممممممممممم
وايييييييييييي كه من مردم از دست اين نظر خواهي شما واقعا خيلي سخته منه بد بخت هر روز كه ميام نظر بدم اصلا اين صفحه نظر خواهي شما باز نميشه امروي كه باز شد اگه بدونيد چقدر خوشحال شدم يه خواهش صفحه نظر خوايتون را يه جوري كنيد كه منه بيچاره اينقدر زجر نكشم
خيليييييييييييييييي به خدا دلم تنگ شده بود ولي هميشه پا به پاي اپتون ميامدم فقط امان از وقت نظر خواهيييي
چه شعر زيبائي
چقدر تونازنينم در انتخاب شعر ها وعكسها ومطالب دقت وسليقه بخرج مي دهي متاسفانه من زياد ادبيات خوبي ندارم شعر دوست هستم وشعر هاي زيبا من را به وجد مي آورد مثل همين شعرت ولي كلام زيبائي در مقابلش ندارم كه بنويسم
خدا قوت
از همه دستان كه با محبت خودشان اين حقير را مورد لطف قرار دادند سپاسگزاري مي كنكم
اميد وارم لياقت الطاف شما عزيزان را داشته باشم
فروردين قائيني
بانوی عزیز با سلام.می خواستم سوالی کنم و آن اینکه آیا امکان آن نیست که کلبه شعر زیبایتان را در بلاگفا بنا کنید؟چون جدا کار کردن در این محیط قدری مشکل است.حق نگهدارتان
مثل هميشه زيباترين اشعار و تصاوير
پاينده باد خانه پدر و دوستان نازنينش
اي عشق بسوزان تو عاشقان
تا در سوختن بياموزند كه زيبا ترين هديه خدا عشق است .(كه بيمارش به صحت نيست مايل
با سلام منم خیلی ادبیات خوبی ندارم ولی همیشه با خوندن شعر های خونه ی پدر که سرشار از عشق است سرشار از نشاط می شم
Post a Comment