Sunday, December 16, 2007

صائب تبریزی


ديوانۀ خموش به عاقل برابرست
درياي آرميده به ساحل برابرست
در وصل و هجر، سوختگان گريه مي‌كنند
از بهر شمع، خلوت و محفل برابرست
دست از طلب مدار كه دارد طريق عشق
از پافتادني كه به منزل برابرست
گردي كه خيزد از قدم رهروان عشق
با سرمۀ سياهي منزل برابرست

8 comments:

Anonymous said...

من با خواندن این غزل به یاد این دوبیتی افتادم
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و دردو وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد

Anonymous said...

سلامممممممممممممممممممم
وايييييييييييي كه من مردم از دست اين نظر خواهي شما واقعا خيلي سخته منه بد بخت هر روز كه ميام نظر بدم اصلا اين صفحه نظر خواهي شما باز نميشه امروي كه باز شد اگه بدونيد چقدر خوشحال شدم يه خواهش صفحه نظر خوايتون را يه جوري كنيد كه منه بيچاره اينقدر زجر نكشم
خيليييييييييييييييي به خدا دلم تنگ شده بود ولي هميشه پا به پاي اپتون ميامدم فقط امان از وقت نظر خواهيييي

Anonymous said...

چه شعر زيبائي
چقدر تونازنينم در انتخاب شعر ها وعكسها ومطالب دقت وسليقه بخرج مي دهي متاسفانه من زياد ادبيات خوبي ندارم شعر دوست هستم وشعر هاي زيبا من را به وجد مي آورد مثل همين شعرت ولي كلام زيبائي در مقابلش ندارم كه بنويسم
خدا قوت

Anonymous said...

از همه دستان كه با محبت خودشان اين حقير را مورد لطف قرار دادند سپاسگزاري مي كنكم
اميد وارم لياقت الطاف شما عزيزان را داشته باشم
فروردين قائيني

Anonymous said...

بانوی عزیز با سلام.می خواستم سوالی کنم و آن اینکه آیا امکان آن نیست که کلبه شعر زیبایتان را در بلاگفا بنا کنید؟چون جدا کار کردن در این محیط قدری مشکل است.حق نگهدارتان

Anonymous said...

مثل هميشه زيباترين اشعار و تصاوير
پاينده باد خانه پدر و دوستان نازنينش

Anonymous said...

اي عشق بسوزان تو عاشقان
تا در سوختن بياموزند كه زيبا ترين هديه خدا عشق است .(كه بيمارش به صحت نيست مايل

Anonymous said...

با سلام منم خیلی ادبیات خوبی ندارم ولی همیشه با خوندن شعر های خونه ی پدر که سرشار از عشق است سرشار از نشاط می شم