Sunday, October 7, 2007

سهراب سپهری

زير باران بايد رفت
فكر را خاطره را زير باران بايد برد
با همه مردم شهر زير باران بايد رفت
دوست را زير باران بايد برد
عشق را زير باران بايد جست
زير باران بايد بازي كرد
زير باران بايد چيزنوشت حرف زد نيلوفر كاشت
زندگي تر شدن پي در پي
زندگي آب تني كردن در حوضچه اكنون است

1 comment:

Anonymous said...

سهراب آنقدر ساده وعميق مي نوشت گويي حرف هايي كه سالها درگلومانده را از زبان اومي شودشنيد