در گذشته های دور مجسمه سازی بود چنان چیره دست که هرگاه مجسمه ای میساخت به سختی می شد آن را از آدم واقعی تشخیص داد.روزی طالع بینی به او گفت که به زودی میمیرد . وحشت زده راه حلی به ذهنش رسید او یازده مجسمه از خودش ساخت تا وقتی فرشته مرگ آمد میان آن مجسمه ها بایستد و نفس را در سینه حبس کند. روز موعود فرا رسید فرشته مرگ گیج شده بود ! دوازده نفر شبیه هم!فرشته مرگ نزد خدارفت و در خواست کرد نشانه ای برای پیدا کردن فرد مورد نظردر بین مجسمه هابه او بدهد . خداوند کلید تشخیص واقعی از غیر واقعی را به دستش داد .فرشته باز گشت و بین مجسمه ها ایستاد و به صدای بلند گفت ((همه چیز بی عیب و نقص است . جز یک چیز اینجا یک اشتباه وجود دارد )) مرد هنرمند با نگرانی از بین مجسمه ها بیرون پرید و گفت ((کدام اشتباه ))!!!فرشته مرگ گفت
این تنها اشتباه توست که نمیتوانی خود را فراموش کنی
11 comments:
برای از خود رها شدن و برای فراموشی خود برای نیست شدن
و حتی برای داشتن آرمانی بزرگ به خود شناسی نیاز داریم
، ولی آیا چگونه باید به خود شناسی رسید؟؟ ؟
راه عشق باریک است...
آنقدر باریک که تورا درآن راهی نیست
تا من بودم خدا نبود
حالا او هست و من نیستم...
قصه عشق ناگفتنی ست ...
حتی ذره ای گفته نشد...
گنگ میچشد مزه را...و میخندد
چه بگوید؟؟؟
چه میتواند که بگوید؟؟؟!!!
شهریور عزیز:
از حضورصمیمانه و سبزتان بسیار سپاسگذارم.و نیز از معرفی وبلاگ زیبا و پر انرژی فروردین .
وبلاگتان را در لینک دوستان قراردادم.منتظر نظرات ارزشمندو امید بخشتان هستم
با خواندن این داستان یاد شعری افتادم که در دوران ابتدائی در مدرسه می خواندیم .
زاغکی قالب پنیری دید
به دهان بر گرفت و زود پرید
غرور و خودپرستی که مارا بگیرد تنها علاجش مرگ ست
صبح بخير
هر صبح فکر کن تازه به دنيا آمدي مهربان باش و دوست بدار شايد که فردايي نباشد
آدمها در حسرت دوری از ستاره بختشان در آسمان می سوزند.
هرچه هم زود بيدار شوم
باز از دوستان عقب تر هستم
روز خوبي همه داشته باشيد
ميليونها سال است كه خداوند حاجت و نياز همه مخلوقات را بر آورده ميسازد منظم و دقيق . فقط در اين ميان
عده اي انسان خودپرست كه ايمان به عقل و علم و پيشرفت خود را جايگزين ايمان به قدرتمند ترين حلال مشكلات كردند و خود را اسير استرس ترس و زحمت فراوان نمودند باور كنيد اگر عميق فكر كنيم خواهيم ديد حتي مشكلاتي نظير ترافيك آلودگي هوا و ... حاصل منيت و خودپرستيست
هميشه خود پرستي و عرضه خود بلاي بي خودي ها بوده است .هر گاه خود را از اين بند ها آزاد سازيم به دنيايي خواهيم رفت كه واژه ها رنگ ديگري ميگيرد
جان ادمی جلوگاه ذات پاک الهیست پس چطور می توان با نظاره این موهبت الهی به ستایش ان نور مطلق نپرداخت و به خود قره شد
جان ادمی جلوگاه ذات پاک الهیست پس چطور می توان با نظاره این موهبت الهی به ستایش ان نور مطلق نپرداخت و به خود قره شد
غرور و تکبر هر کسی را نابود میکند مخصوصا در اوج
ما رهگذران دنيا هستيم هيچ كس جاودان نيست
پس هروقت فرشته مرگ تشريف آوردن بي چون وچرا اطاعت مي كنم
ما رهگذران دنيا هستيم هيچ كس جاودان نيست
پس هروقت فرشته مرگ تشريف آوردن بي چون وچرا اطاعت مي كنم
Post a Comment