Sunday, November 18, 2007

مهدی سهیلی


غمزده از خزان مشوغنچه ز شاخه می دمد
نوبت بانگ بلبلان خواه نخواه مي رسد
ناله ی بی سبب مكن شكوه ز تيره شب مكن
از سخنم عجب مكن وقت پگاه می رسد
های به غم نشستگان مژده دهم به خستگان
جانب دلشكستگان لطف الاه می رسد
پای بكوب و كف بزن عود بساز و دف بزن
شكوه مكن دژم مشوبار زراه می رسد

5 comments:

Anonymous said...

همه چيز زيباست اگر لطف اورا در ان ببيني و همه چيز اميد است اگر رمز او را در آن بيابي
همه چيز بهار است اگر با نام اوآغاز كني
زيبايي در راه است پنجره را بگشا تا صداي ساز مژده دهندگان را بشنوي

Anonymous said...

چه شعر مثبت و انرژي بخشي واقعا آدم اگر آثارش شاد و مثبت باشد ميتواند تا سالها پس از مرگش مردم را شاد و مسرور كند و بالعكس

Anonymous said...

سلام
خدا زيباست جهان زيباست خانه پدر زيباست شعر هايت وعكسهايت زيباست
دلنواز است صداي دف تو حتماً
با آرزوي شنيدنش

Anonymous said...

چند روزه سرعت نت کم شده و نمیشود به وبلاگها سر زد . اما همش سعی میکردم
بیایم و بلاخره امروز موفق شدم
هر روز با وب شما انرژی کار روزانه را پیدا میکنم

Anonymous said...

سلام
دف صدایش انعکاسی از عرش لایتنهایی است
دف صدای خداست