Thursday, November 1, 2007

مجتبی کاشانی


ذهن ما باغچه است گل در آن باید کاشت
و نکاري گل من علف هرز در آن میروید
زحمت کاشتن یک گل سرخ
کمتر از زحمت برداشتن هرزگی آن علف است
گل بکاریم بیا تا مجال علف هرز فراهم نشود
بی گل آرايي ذهن
نازنین ؛
نازنین
نازنین ؛
هرگز آدم ، آدم نشود

7 comments:

Anonymous said...

شاعر را نمیشناسم اما شعر قشنگی است

Anonymous said...

سلام
خانم قائینی عزیز
گاهی با خود می اندیشم گیاهان وحشی و هرز اگر ماهیتشان برای ما آدما معلوم شود شاید به آنها اجازه رشد کردن در کنار گلهای سرخ و رز را بدهیم
جهان پر از احتمالات بسیار است
ایمان بیاوریم به نسبی اندیش بودن
ارادتمند پرفسور دنوشر

Anonymous said...

در لينكستان وبلاگم گلهايي چون وبلاگ خانه پدر كاشته ام كه هر روز با ديدن مطالب انرژي بخششان از رشد افكار هرز در ذهنم جلوگيري كنم

Anonymous said...

سلام به همه اهالی خانه پدر و دوستان فهیم آنهاکه برای همه شما خیلی احترام قائلم .

Anonymous said...

اگه بتونی گوش ها تو بياری نزديک و نجواي تک تک چمنها رو بشنوی

اونوقت

چمن هاو علفهای هرز هم به شکوفايی ميرسن

و گل میشن...

Anonymous said...

با نظر جناب رشوند موافقم .
هر چه در دنيا مي بيني حتي چيز هاي آزار دهنده و به چشم ما بد شايد براي رشد ما لازم است .همه چيز را در خدمت آموختن بدانيم و هميشه دانش آموز باشيم و بدانيم كار ما كاشتن زيبايي هاست

Anonymous said...

تا علف هرز نباشند ارزش واقعی انچه زیباست به درستی نمایان نمی شود