Tuesday, November 20, 2007

سهراب سپهری


عبور باید کرد
صدای باد می آیدعبور باید کرد
و من مسافرم ، ای بادهای همواره
مرا به وسعت تشکیل برگ ها ببرید

7 comments:

Anonymous said...

زندگی که در آن حرکتی نباشد یک نوع انتظار برای زندگی ابدی است
دوست دارم زندگی پر تحرک را گاهی می بینم در 24شبانه روز 4یا5ساعت بیشتر استراحت نکردم
همیشه فکر میکنم عقربه های ساعت بسرعت حر کت می کنم ومن از آن نباید عقب بمانم ولو به آخر خط زودتر می رسم ...........

Anonymous said...

اميدوارم چون خزان برگها با عبورمان زيبايي ديگري مانند عكس منتخب مطلب عميقتان بيافرينيم

Anonymous said...

سلام نازنين هاي خانه پدر
من هم بايد بروم
يه كسي صدا زد نينا
كفشهايم كو
چمداني باندازه يك تنهايي
ولي فكر نكنيد جاي دوري مي روم نه در خيال خودم پرواز ميكنم سوار بر برگهاي زرين
وبا شكوفه هاي بهار باز ميگروم
قانون طبيعت

Anonymous said...

باید شجاع بود و عببببببببببببببور کرد

Anonymous said...

سلام بر بانوی عزیز
انسان از حضور در کلبه شعر شما لذت می برد
خسته نباشید

Anonymous said...

سلام
عبور باید کرد
سفر باید کرد ای مسافر از چشمه های سر راه باید نوشید و رفت
عبور سفر هجرت چقدر وسوسه امیز است

Anonymous said...

هميشه در راهيم تا وقتي برسيم .آنوقت شايد وقتي به عقب نگاه كنيم ببينيم بسياري كوله بار داشتيم كه نتوانسته ايم يا نخواسته ايم ويا به فكرمان نرسيده است كه به سلامت بياوريم روزي خواهيم رسيد و عبوري ديگر در كار نيست فكر مي كني آن زمان در چه وضعيتي هستي ؟كاش هماني باشيم كه بايد باشيم