نگو «بامداد است»وآن را با نام دیروز دور میفکن
در او چنان نگاه کن که بار نخستین
به کردار ِ نوزادی که نامی ندارد
در فرهنگ ما ایرانیان خانه پدر کانون محبت , همدلی و محل جمع شدن اعضای خانواده و دوستان است و میتوان از را ه دور در حضور هم بودن را احساس کنیم
7 comments:
سلام به خانه پدر که از دریچه آن صبح را می بینم
امروز برای من بسیار دل انگیز ست چرا که بعد از این سلام به "فروردین " می روم وگلهای آن بستان را هم می بینم
دستت درد نکند عزیز خانه پدر
به مهری جان و فروردین هم سلام می کنم
سلام صبح بخير
جمعه نبودم دلم تنگ شده بود براي دوستان اما بجايش برايتان عكسهايي از طبيعت آورده ام
درج عطا شد پدید غره دریا رسید
صبح سعادت دمید صبح چه نور خداست
بانوی عزیز با سلام
لطافت عشق بر گلبرگهای درخت وجودتان چه خوش می درخشد.
شاد و مسرور باشید و حق یاورتان
هر روز خلقی جدید است
عالیه
اون داستان قهرمان هم به سبک داستانهای وبلاگم می خوره. بااجازه اونو تو کامپیوترم ذخیره می کنم تا بعدا تو وبلاگم بذارم
اگر واقعا بتوانیم ای طور باشیم دنیا برای همه بهشت میشود
سلام
صبح همواره امید توشه اش است
صبح که سر می زند خدا به بندگان سلام می کند صبح تداعی حرکت از تو برکت از من است
صبحبویی از بهشت برده است
صبح و.....رهاکنم
مابقی را به شما خانم قایینی عزیز می سپارم
هر صبح فرصت دوباره است .خداوند به ما مي گويد كه مي تواني خود را باز سازي كني و آني شوي كه من مي خواهم.
Post a Comment